سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام

نمیدونم میخوام دقیقا چی بگم اما حدس میزنم شما همه بدونین چی دارین میگین و چی کار میکنین. و مطمئنم که همه ی شما تو زندگی حد اقل یه هدف واقعی دارین و برای رسیدن بهش تمام سعی خودتون رو میکنین. خوب اشکالی نداره اگه من ازتون بپرسم چرا دوست دارین بهش برسین؟ یعنی چرا نمیگین دنیا رو ولش کن ، اصلا من چرا باید زنده بمونم تا روزی که مرگ بیاد و من رو ببره و همه ی تعلقاتم رو از من جدا کنه؟ این سؤال رو نمیپرسین و اگر هم بپرسین زود میخواین فراموشش کنین و بگین من که زنده ام واسه چی باید اینطوری نا امید باشم و البته بعضیهام میگن ما باید زندگی کنیم تا بتونیم نقش خودمون رو تو این دنیا به درستی ایفا کنیم،ایفای نقش خوبه اما کی میدونه نقشش تو دنیا واقعا چیه؟ خوب عده ای هم عقیده دارن که هدف از زندگی رسیدن به تکامل و دوری از هر گونه نقصه و ... خیلی از این نظرهای خوب و خواندنی دیگر!

اما حالا این وسط یه عده مثل من پیدا میشن که این عقیده ی مسخره رو دارن که ماها (یعنی انسانها) محکومیم به زندگی. حالا این دقیقا یعنی این که ما مجبور نیستیم زنده باشیم اما مجبوریم زندگی کنیم! یکی میگه خوب اگه بدت میاد چرا خودت رو نمیکشی؟سؤال فکربرانگیزیه اما جوابش هم کم از سؤالش نداره جوابی که من میدم بهش اینه که من خودم رو نمیکشم چون به نظر و عقیده ای که دارم اطمیننان ندارم! ساده است یعنی من ایمان ندارم! نه من بلکه میلیون ها من تو این دنیا هست که به چیزی که میگن ایمان ندارن و فقط وقتی میتونی بفهمی اینها به چی ایمان دارن که از ته دل بترسونیشون و این زمانیِ که میتونی بفهمی به چه صراطی مستقیمند( مثل خودم)!

حالا من از شما کسانی که این متن نا مفهوم من رو خوندن و فکر میکنن من  دیوانه ام یا ساده لوحم یا باهوشم یا اصلآ  در مورد من فکر نمیکنن خواهش میکنم بهم بگین چرا زندگی؟


منتظر کمک و جوابهای زیبای شما هستم!


نوشته شده در  پنج شنبه 85/11/5ساعت  5:19 عصر  توسط  
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
به لودر قسم
دست ها
کاری به کار عشق ندارم..
همین
وقت نوشتن
آقا ما بد، شما خوب
ارغوان
[عناوین آرشیوشده]