سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شخصی می گفت:در یکی از موزه های خارجی که مشغول تماشا بودم ، مجسمهء یک زنِ جوانِ بسیار زیبایی را دیدم که روی تختِ خواب خوابیده بود و جوانِ بسیار زیبایی که یک پایش روی تخت و یک پایش روی زمین بود و رویش را برگردانده بود ; مثل کسی که دارد فرار می کند.

می گفت:وقتی این را دیدم ، معنایش را نفهمیدم که آن پیکرتراش از تراشیدن این دو پیکر زن و مرد جوان ، آن هم نه در حال معاشقی بلکه در حال گریز مرد جوان از زن چه مقصودی داشته است.

از افرادی که وارد بودند توضیح خواستم.گفتند:

این تجسم فکر معروف افلاطون است که می گوید "انسان هر معشوقی که دارد،ابتدا با یک جذبه و عشق و ولعِ فراوان به سوی او می رود ولی همین که به وصال رسید،عشق در آنجا دفن می شود ; وصل ، مدفن عشق است و آغاز دلزدگی و تنفر و فرار."


نوشته شده در  پنج شنبه 86/3/24ساعت  12:53 صبح  توسط شبلی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
به لودر قسم
دست ها
کاری به کار عشق ندارم..
همین
وقت نوشتن
آقا ما بد، شما خوب
ارغوان
[عناوین آرشیوشده]