باید که بسیار نگوید و سخن دیگری به سخن خود قطع نکند و هر که حکایتی یا روایتی کند و او بر آن واقف باشد وقوف خود بر آن اظهار نکند تا آن کس آن سخن به اتمام رساند وچیزی را که غیر او پرسند جواب نگوید.
و اگر سوال از جماعتی کنند که او داخل جماعت بود ، بر ایشان سبقت ننماید.و اگر کسی به جواب مشغول شود و او بر بهترجوابی از آن قادر بود صبر کند تا آن سخن تمام شود ، پس جواب خود بگوید بر وجهی که در متقدم طعن نکند.ودر محاوراتی که به حضور او میان دو کس رود خوض ننماید.و اگر از او پوشیده دارند،استراق سمع نکند و تا اورا در آن مشارکت ندهند ، مداخلت نکند.و با مهتران،سخن به کنایت نگوید و آواز نه بلند دارد نه آهسته بلکه اعتدال نگاه دارد.و اگر در سخن او معنی غامض افتد در بیان آن به مثال های واضح حهد کند والا شرط ایجاز نگاه دارد.و الفاظ غریب و کنایات نا مستعمل به کار ندارد.و سخنیکه با او تقریر میکنند تا تمام نشود ، به جواب مشغول نگردد و آنچه خواهد گفت تا در خاطر مقرر نگرداند ، در نطق نیارد....
باور کنید دیگه حال نداشتم تایپ کنم.